خانه اي خالي، آرام
صداي التهاب تن هاي عصيان روي گلهاي زرد، روي حجم لرزان خيال
طعم چاي داغ
پنجره پوشيده
من و تو آويزان، بي حجم
انگشتها بي پروا روي زاويه صورت، كشيده تا انتها
رقص دست
بلندي قامتي در آغوش كوچك آرزو
ديوار، ديوار، ديوار، ديوار
صداي خشكي آب
صداي همسايه
صداي دوره گرد كوچه
صداي پاي پله
صداي هراس!
گم مي شود همه در صداي لبهاي التماس
نه لحظه اي به هوس
كه ساعتها در عشق
مكرٌر
تا مرز ميان عشق و هوس و دوباره از عشق
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت.
آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی،
روی خندان تو را کاشکی می دیدم.
شانه بالا زدنت را بی قید،
و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد،
وتکان دادن سر را که عجب،عاقبت مرد؟
افسوس، کاشکی می دیدم...
بچه ها !!!
کاغذی بردارید
بنویسید :کبوتر زیباست
بنویسید : کلاغ بی نهایت زشت است
بنویسید : که آذر خوب است
بنویسید : که دارا ، فردا،
قهرمان می زاید
بنویسید : که دارا یک . . .
دارد
بنویسید که آذر بی عروسک هم،
تا شب جمعه ی آینده
مشق تان این باشد:
که پدر دندان دارد اما
نان ندارد که بخورد.
لالا لا لا چه دلگیرم چه نومید
نه ماه از تو خبر داره نه خورشید
لالا لا لا چه سازم با دل تنگ
که دستی ساقه ی یاس منو چید
لالا کن تا ستاره هم بخوابه
لالایی کن لالایی لالایی
لالایی کن لالایی لالایی
لالا لا لا خزون نو دمیده
بهار از من ، گل از گلدون بریده
نمی دونم کجایی لاله ی من
که عطرت هست و رنگت ناپدیده
لالایی کن لالایی لالایی
لالایی کن لالایی لالایی
لالا لا لا نمی سوزه چراغم
دلم تنگه ، گل غمگین با غم
لالا لا لا همه با من غریبن
لالا تنها تو می گیری سراغم
لالا کن لاله ی غمگین ، رها شو
عروس باغ سبز قصه ها شو
دل آینه با دنیا غریبه
بخواب آروم و از دنیا جدا شو
لالایی کن لالایی لالایی
لالایی کن لالایی لالایی
لالایی کن لالایی لالایی